معنی بودن، منتظر ماندن معوق ماندن، بتاخیر افتادن، متمایل شدن، متمایل ,, معنی بودن، منتظر ماندن معوق ماندن، بتاخیر افتادن، متمایل شدن، متمایل پ, معنی fmbj، kjت'c kاjbj kumr kاjbj، fتاodc اtتاbj، kتkاdg abj، kتkاdg ,, معنی اصطلاح بودن، منتظر ماندن معوق ماندن، بتاخیر افتادن، متمایل شدن، متمایل ,, معادل بودن، منتظر ماندن معوق ماندن، بتاخیر افتادن، متمایل شدن، متمایل ,, بودن، منتظر ماندن معوق ماندن، بتاخیر افتادن، متمایل شدن، متمایل , چی میشه؟, بودن، منتظر ماندن معوق ماندن، بتاخیر افتادن، متمایل شدن، متمایل , یعنی چی؟, بودن، منتظر ماندن معوق ماندن، بتاخیر افتادن، متمایل شدن، متمایل , synonym, بودن، منتظر ماندن معوق ماندن، بتاخیر افتادن، متمایل شدن، متمایل , definition,